برای اینکه هر موضوعی را بتوانیم بهتر یاد بگیریم، لازم است که مفاهیم اساسی یا کلیدی آن موضوع را یاد بگیریم. مفاهیم اساسی بازاریابی هم نیاز، خواسته و تقاضا هستند.
البته مفاهیم دیگری هم مانند مبادله و معامله در بازاریابی وجود دارد ولی بهتراست ابتدا به این سه واژه مهم بپردازیم.
بازاریابی به زبان ساده “برطرف کردن یک نیاز، خواسته و پاسخ به تقاضای مشتریان است.”
آیا تفاوتی بین نیاز و خواسته وجود دارد؟ در این ویدیو پاسخ را ببینید.
نظر خود را درباره این موضوع در کامنت ها بنویسید.
نیاز(Need)
نیاز احساس محرومیت یا خلا در انسان یا هر موجودی است. اساسیترین مفهوم در بازاریابی هم، نیازهای مشتریان میباشد. در تعریف دیگر نیاز عبارت از بیان احساس کمبود در یک فرد میباشد. وقتی که یک نیاز ارضاء نشود، شخص ناراحت است.
فردی که گرسنه یا تشنه است بدنبال غذا و آب می گردد. این احساس کمبود نیاز اساسی بدن یک انسان است.
بشر به غیر از نیاز به آب و غذا نیاز های مختلف دیگری هم دارد، مانند نیاز به امنیت، احترام، همراهی دیگران و نیازهای درونی و معنوی.( برای اطلاعات بیشتر می توانید سلسله مراتب نیاز های مزلو را مطالعه کنید)
رفع این نیازها هم در جوامع مختلف داستان خودش را دارد. یک فرد نیازمند یکی ازاین دو کار را انجام میدهد: یا به دنبال چیزی خواهد گشت که نیاز او را برطرف کند و یا کوشش میکند که نیازهایش را کاهش دهد. مردم در جوامع صنعتی سعی میکنند کالاهایی را پیدا کرده یا توسعه دهند که خواستههای آنها را ارضاء نماید و مردم در جوامع فقیر سعی میکنند که نیازهای خود را به چیزهایی که قابل دسترس باشند کاهش دهند و قناعت کنند.
خواسته (Want)
دومین مفهوم اساسی در بازاریابی ، خواسته است. نیاز افراد زمانی که تحت تأثیر فرهنگ و آداب و رسوم یک جامعه قرا می گیرد به خواسته تبدیل می شود. به همین دلیل است که همراه با تکامل جامعه، خواستههای مردم نیز تغییر می کند و گسترش مییابد.
یک فرد گرسنه در ایران غذاهای مربوط به فرهنگ خودش را می خواهد و یک فرد چینی هم بدنبال غذاهایی می رود که در کشورش رایج است.
تقاضا (Demand)
مردم خواستههای نامحدودی دارند ، اما منابع در دسترس آنها محدود است. براساس خواسته، مناب و محدودیت ها تقاضا شکل می گیرد.
به عبارت بهتر ” خواسته افراد تحت تأثیر قدرت خرید و در دسترس بودن کالاها و خدمات تبدیل به تقاضا می شود.
یک پاسخ
“برطرف کردقانون عرضه و تقاضا رابطهای اقتصادی بین فروشندگان و خریداران کالاهای مختلف است. تئوری عرضه و تقاضا بیان میکند که قیمت یک محصول به در دسترس بودن
آن و تقاضای خریداران بستگی دارد.
برای خرید میوه به بازار رفتهاید، اما سال خوبی برای برداشت سیبها نبوده و عرضهی آنها کم شدهاست؛ قیمت حتی از هفتهی پیش هم بالاتر رفتهاست، اما شما این افزایش را میپذیرید و آن را میخرید. در طرف دیگر، در محصولات گلابی نیز وجود دارد. کشاورزان بیشتر علاقه دارند که پیش از خرابی محصولاتشان، هر اندازه که میتوانند بفروشند و به این ترتیب از قیمت آنها میکاهند؛ اما شما عجلهای ندارید و میدانید که اگر آخر روز دوباره برگردید، آنها ارزانتر نیز خواهند شد.